کد مطلب:129774 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:184

تلاش برای قتل امام زین العابدین
بدون شك امام زین العابدین و سیدالساجدین در واقعه ی كربلا با پدرش همراه بود؛ و


از مسلمات تاریخی است كه او بیمار بود. شمربن ذی الجوشن پس از قتل امام حسین (ع) در صدد برآمد تا باقیمانده ی فرزندان آن حضرت یعنی امام زین العابدین (ع) را به فرمان ابن زیاد به قتل برساند. همان طور كه شمر، خود بر این مطب تصریح كرده است. [1] .

شیخ مفید می نویسد: حمید بن مسلم گفت: به خدا سوگند، می دیدم كه چادر از سر زن و فرزندش برمی دارند، تا به علی بن الحسین (ع) رسیدیم كه در شدت بیماری روی فرشی افتاده بود. گروهی از اوباش كه همراه شمر بودند گفتند: آیا این بیمار را نكشیم؟ من گفتم: سبحان الله آیا اطفال را می كشند؟ این طفل را بیماری او بس است؛ و آنقدر اصرار كردم كه آنان را از كشتن او منصرف ساختم.

چون عمر سعد آمد، زنان بر سر او فریاد كشیدند و گریستند. او به یارانش گفت: كسی حق ورود به چادر این زنان را ندارد؛ و متعرض این جوان بیمار هم نشوید.

چون زنان از وی می خواستند كه آنچه از آنها غارت كرده اند باز گردانند تا خود را بپوشانند گفت: هركس چیزی از آنها گرفته است باید به آنها باز گرداند!

به خدا سوگند هیچ كس چیزی را باز نگرداند آنگاه بر چادرهای زنان و چادر علی بن الحسین (ع) شماری از همراهانش را گماشت و گفت: از اینان محافظت كنید كه هیچ كس بیرون نرود؛ و با آنها بدرفتاری مكنید!». [2] .

ابن سعد می نویسد: «علی بن حسین (ع) بیمار و در بستر خوابیده بود. شمر ملعون گفت: او را بكشید. ولی یكی از مردان همراهش گفت: سبحان الله آیا جوان بیماری را كه نجنگیده است می كشند؟

عمر سعد آمد و گفت: متعرض زنان و این بیمار نشوید!». [3] .

قرمانی گوید: «شمر ملعون در صدد برآمد، علی بن حسین (ع) را كه بیمار بود بكشد، اما زینب دختر علی (ع) آمد و گفت: به خدا سوگند، باید اول مرا بكشی و سپس او را!». [4] .


در روضة الصفا آمده است: چون شمر به خیمه ای كه علی بن الحسین (ع) در آن تكیه داده بود، رسید، شمشیرش را كشید كه او را به قتل برساند. حمید بن مسلم گفت: سبحان الله! آیا این بیمار را می كشید؟! او را مكش!

دیگری گفت: عمر سعد دستانش را گرفت و گفت: آیا از خداوند شرم نمی كنی كه می خواهی این جوان را بكشی؟! شمر گفت: از امیر عبیدالله فرمان رسیده است كه همه ی فرزندان حسین باید كشته شوند.

عمر آن قدر در منع او اصرار كرد تا از او دست برداشت. سپس فرمان داد خیمه گاه خاندان مصطفی را به آتش كشیدند!». [5] .

در تذكرة الخواص به نقل از واقدی آمده است: «چون علی بن الحسین (ع) در هنگام كشته شدن پدرش بیمار بود، او را زنده گذاشتند، پس شمر بر او گذشت و گفت: او را بكشید! سپس عمر سعد آمد و چون او را دید گفت: متعرض این جوان نشوید! آنگاه خطاب به شمر گفت: برای حرم چه كسی باقی می ماند؟». [6] .


[1] شمر در پاسخ كسي كه از او خواست امام سجاد را نكشد گفت: «از امير عبيدالله فرمان رسيده است كه همه ي فرزندان حسين (ع) بايد كشته شوند.» (ر. ك. معالي السبطين، ج 2، ص 87).

[2] الارشاد، ج 2، ص 113 - 112؛ نيز ر. ك. تاريخ الطبري، ج 3، ص 335.

[3] ترجمة الامام الحسين (ع)، از بخش چاپ نشده ي كتاب الطبقات الكبير، ابن سعد، ص 87.

[4] اخبار الدول، ص 108.

[5] روضة الصفا، ج 3، ص 170.

[6] تذكرة الخواص، ص 232.